English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7973 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cowlstaff U چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
timberhead U انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
chatelaine U زنجیرکمربند که زنان کلیدوساعت ومدادومانندانهابدان می اویزند
ninepins U یکجور بازی با نه میله چوبی که انهارابا گوی چوبی می خوابانند
hemp U گیاه شاهدانه [در فرش هند، افغانستان و بعضی از فرش های چین از ساقه های چوبی این گیاه، الیاف تهیه کرده و در تار فرش از آن استفاده می کنند.]
staked U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stakes U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake U ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
maniple U بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
To bring two persons face to face . U دونفر رابا هم روبروکردن
come between <idiom> U درروابط دونفر دخالت کردن
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
duopoly U انحصار فروش کالا بین دونفر
fix someone up with someone <idiom> U واسطه برای قرار ملاقات دونفر
scarf joint U جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
burger U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burgers U تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
hackle U شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
swiss steak U گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
noggin U سطل چوبی لیوان چوبی
naggin U سطل چوبی لیوان چوبی
noggins U سطل چوبی لیوان چوبی
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
I have a tooth abscess. U دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
threesome U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
threesomes U مسابقه گلف بین یک نفر و دونفر دیگر که به نوبت ضربه می زنند
two man rule U قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
trenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
treenail U میخ بزرگ چوبی با میخ چوبی یا گوه بهم کوبیدن
head to head U رقابت شانه به شانه
croquet U بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
gavel [چکش چوبی قضات] چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
thereunto U بدان
thereto U بدان
wherunto U که بدان
thereby U بدان وسیله
thereto attached U پسوسته بدان
whereat U که بدان جهت که در انجا
according as چنانکه بدان سان که
paradoxically U بدان سان که باعقیده .....است
poetic justice U کامیابی خوبان و شکست بدان
that is nothing like it U هیچ شباهتی بدان ندارد
the question referred to above U موضوعی که در بالا بدان اشاره شد
omnim gatherum U مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
where no human foot can tread جایی که پای ادمیزاد بدان نمیرسد.
he had no evidence to go upon U مدرکی نداشت که بدان متکی شود
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
it was beneath my notice U مراعارمی امدازاینکه بدان توجهی کنم
it is not pervious to reasonov U بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
gate meeting U انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
hobby U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
hobbies U کاری که کسی بدان عشق وعلاقه دارد
plowhead U چارچوبی که گاو اهن بدان متصل میشده
an accessible place U جایی که راه یافتن بدان ممکن است
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
near side U سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
phonoscope U التی که بدان سیمهای ادوات موسیقی ازموده میشوند
string board U تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
paroli U دوبرابر داو بوسیله افزودن پول برده بدان
indo iranian U وابسته به بخشی از زبانها....و ایران بدان سخن میگویند
forbidden fruit U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
forbidden fruits U چیزی که به واسطه ممنوع بودن انسان بدان ارزو میکند
accessibly U چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
over production U عمل اوزدن کالایی بیش ازاندازهای که بدان نیازمندی هست
mumpsimus U ایین دیرینه بی معنی که ازروی تعصب بدان بچسبند نادان متعصب
go cart U چارچوب غلتک داری که کودکان دست بدان گرفته راه رفتن میاموزند
crankpin U قسمت استوانهای دسته میل لنگ که میلههای رابط بدان متصل میشود
match play U مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
free haul U در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
walking chair U چارچوب غلتک دار که کودکان دست خود را بدان گرفته راه رفتن می اموزند
final setting time U مدت زمانی که بتن بدان درجه از سختی برسد که بتواندفشار معین را تحمل کند
vives U یکجور ناخوشی گوش که کره اسبهای تازه بعلف بسته بدان دچار می شوند
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> U کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
Manx U وابسته به جزیره انسان لهجهای که در جزیره نامبرده بدان سخن میگویند
peregrin falcon U یکجور قوش تیز پرکه قوش بازان بدان دلبستگی دارند
green stick U شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
i take no interest in that U هیچ بدان دلبستگی ندارم هیچ از ان خوشم نمیاید
pitchforks U شانه
boek bou U شانه
epaule U شانه
combings U دم شانه
beater U شانه
combed U شانه
shoulder U شانه
master slave manipulator U یک شانه
pitchfork U شانه
scapulas U شانه
scapula U شانه
omoplate U شانه
shouldered U شانه
harrower U شانه زن
shouldering U شانه
shoulders U شانه
iekke U شانه ها
combing U شانه
comb U شانه
totems U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
totem U روح محافظ شخص درخت یا جانوری که سرخ پوستان حفظ وحامی روحانی خود دانسته واز تجاوز بدان یاخوردن گوشت ان خودداری می کردند
clipped U شانه فشنگ
clippings U شانه فشنگ
verge U شانه راه
clips U شانه فشنگ
cop-outs U شانه خالی
clip laten U شانه گیر
clip ejector U شانه پران
shoulder blade U استخوان شانه
clip U شانه فشنگ
teazel U شانه زدن
shouldering U شانه راه
heckle U شانه کردن
curries U شانه یا قشوکردن
curry U شانه یا قشوکردن
cop-out U شانه خالی
brushed U شانه خورده
shoulder U شانه راه
comb case U شانه دان
teazle U شانه چوپان
heckled U شانه کردن
unkempt U شانه نکرده
Comb ( brush ) your hair . U موهایت را شانه کن
rake comb شانه شیاری
heckling U شانه کردن
bough U شانه حیوان
boughs U شانه حیوان
arch spring line U شانه طاق
shoulder blades U استخوان شانه
shouldered U شانه راه
honeycombs U شانه عسل
verge U شانه نااستوار
teazle U شانه زدن
verges U شانه راه
broad shouldered U شانه پهن
shoulders U شانه راه
honeycomb U شانه عسل
heckles U شانه کردن
verges U شانه نااستوار
Afro pick شانه مخصوص فر
harnessing U بند شانه
flush shoulder U شانه همکف
fly comb U شانه ارهای
pectinated U شانه دار
hackle U شانه کردن
hatchel U شانه کتان
honey comb U شانه عسل
scaular U استخوان شانه
shoulder balance U بالانس شانه
hoopoe U شانه بسر
shoulder brace U شانه بند
epauliere U زره شانه
flush shoulder U شانه همسطح
rack type cutter U شانه رنده
hard shoulder U شانه استوار
lapwing U شانه بسر
lapwings U شانه بسر
raised shoulder U شانه برجسته
flax comb U شانه کتان
raised shoulder U شانه سکویی
harnessed U بند شانه
harness U بند شانه
epauliere U شانه پوش
neck and neck U شانه بشانه
teazles U شانه چوپان
teazels U شانه چوپان
ctenophora U شانه داران
ctenoid U شانه مانند
teasel U شانه چوپان
ctenophore U شانه داران
teasels U شانه چوپان
soft shoulder U شانه هموار
shoulder of road U شانه راه
hard shouder U شانه راست
verges U شانه تثبیت نشده
verges U شانه تحکیم نشده
hard shoulder U شانه تحکیم شده
beat U شانه خالی کردن
verge U شانه خاکی جاده
verge U شانه تثبیت نشده
verge U شانه تحکیم نشده
cop-out U شانه خالی کردن
weasel U شانه خالی کردن
weasels U شانه خالی کردن
acromial U متعلق بنوک شانه
verges U شانه خاکی جاده
shoulder U هرچیزی شبیه شانه
teazels U خارزدن شانه زدن
shouldered U هرچیزی شبیه شانه
horned grebe U مرغابی شانه بسر
teazles U خارزدن شانه زدن
teasels U خارزدن شانه زدن
shoulders U هرچیزی شبیه شانه
teasel U خارزدن شانه زدن
winnowwing fan U جام پنجه شانه
quail U شانه خالی کردن
quails U شانه خالی کردن
Recent search history Forum search
2New Format
1A successful man is one who can lay a firm foundation with the bricks that other throw at him
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1wooden poles
1What's on your mind
1cartridge
1آموزش تصویری مکعب چوبی
1Can't send messages to non-contact (Telegram F.A.Q)
1کمد چوبی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com